سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترنم باران

دعای روز عید قربان

 

  

خداوندا این روزى با برکت و میمون است، و مسلمانان در هر جاى زمین تو

در آن اجتماع دارند، سؤال‏کننده، و خواهنده، و امیدوار و ترسنده

حضور دارند، و تو ناظر در حوائجشان هستى، پس به جود و

کرمت و آسانى مسئلتم نزد تو از حضرتت مى‏خواهم که بر محمد و آلش درود فرستى 

 خداوندا اى پروردگار ما، که پادشاهى زیبنده توست، و سپاس حضرتِ تو را سزد،

و خدایى جز تو نیست، بردبار و بزرگوار و مهربان و، داراى عطاى گسترده‏اى، و خداوند جلال

و اکرام، و پدید آورنده آسمان‎ها و زمینى، هر چه میان بندگان مؤمنت قسمت

کرده‏اى از خیر یا عافیت یا برکت یا هدایت یا توفیق

طاعت، یا خیرى که بر اهل ایمان انعام مى‏کنى، و به سبب آن به سوى خود هدایتشان مى‏نمایى،

یا در پیشگاهت مقام آنان را به آن بلند مى‏کنى، یا بدان سبب خیر دنیا و آخرت

به آنان مى‏بخشى، از تو مى‏خواهم که بهره و نصیب مرا از آن فراوان کنى. و بار خدایا

که پادشاهى و حمد توراست و معبودى جز تو نیست، از تو مى‏خواهم که بر

محمد بنده و فرستاده و دوست و برگزیده

و اختیار شده از خَلقت، و بر آل ‏محمد نیکوکاران و پاکان  

و اخیار درود فرستى، چنان درودى که جز تو احدى را قدرت شمردنش نباشد، و ما را

در دعاى شایسته هر یک از بندگان با ایمانت که در این روز تو را خوانده است - شریک سازى،

اى پروردگار عالمیان، و ما و ایشان را مورد مغفرت قرار دهى، که تو بر هر چیز توانایى

الهى، نیازم را به درگاه تو آوردم، و بار فقر و فاقه و تهیدستى

خود را بر در خانه‏ات نهادم، و من به مغفرت و رحمتت مطمئن‏ترم

تا به عمل و کار خود، و آمرزش و رحمتت از گناهان من وسیع‏تر است

پس بر محمد و آلش درود فرست، و خود عهده‏دار روا کردن هر

حاجتى که مرا هست باش به‏ خاطر قدرتى که بر روا کردن آن دارى و آسان بودنش بر تو، و

به خاطر نیازم به حضرتت، و بى‏نیازیت از من، زیرا من هرگز به خیرى نرسیده‏ام مگر از جانب

تو، و هرگز احدى از من شرى را برنگردانده غیر تو، و در امر

آخرت و دنیایم به کسى جز تو امید ندارم. الهى هر کس

براى حرکت به سوى مخلوقى به ‏امید صله و بخشش و جایزه او مهیّا شد و بار بست و ساز و برگ فراهم

آورد و آماده سفر شد، و مهیا شدن امروز من - و بار بستنم و ساز و برگ فراهم آوردن

و آماده شدنم به امید عفو و صله تو و

درخواست جایزه و عطایت به سوى توست، بارالها پس بر محمد و آلش درود

فرست، و امروز این امید را از من مگیر، اى کسى که خواهش - هیچ درخواست کننده‏اى او را به رنج‏ 

نمى‏افکند، و هیچ بخششى از او کم نمى‏کند، زیرا من از باب اطمینان به عمل شایسته‏اى که از خود پیش  

فرستاده باشم، یا به شفاعت مخلوقى جز شفاعت محمد و اهل بیت او - که صلوات و سلام

تو بر او و بر آنان باد - که امید داشته باشم به‏ جانب تو نیامدم، بلکه در حالى به سویت آمدم که

به گناه و بدى در حق خود اقرار دارم، به سویت آمدم در حالى که

به عفو عظیمى که شامل حال خطاکاران کرده‏اى چشم دوخته‏ام، که ادامه دادنشان

بر گناه بزرگ حضرتت را از آن باز نداشت که آنان را مشمول رحمت و مغفرت

قرار دهى، پس اى کسى‏ که رحمتت وسیع و عفوت عظیم است، اى عظیم

اى عظیم، اى کریم اى کریم، بر محمد و آلش درود فرست،

و به رحمتت بر من تفضل کن، و به فضلت بر من شفقت نما، و به مغفرتت

بر من گشایش ده. الهى، این‏ مقام نماز جمعه که مخصوص خلفاى تو و برگزیدگان توست،

و جایگاه امناى تو در درجه بلندى که ایشان را به آن اختصاص دادى، غاصبان آن را

به غارت برده‏اند - و تقدیر آن به‏ دست توست، فرمانت مغلوب نشود، و از

تدبیر حتمى تو هر گونه که بخواهى و هر زمان که بخواهى فراتر نتوان رفت، و به خاطر

آنچه تو بهتر مى‏دانى و در آفریدنت و اراده‏ات متهم نیستى چنین کردى - تا آنجا

که برگزیدگان و خلفاى تو مغلوب و مقهور و جداى از حق خود شدند، حُکمت را

مبدل و کتابت را دور انداخته، و واجباتت را از مسیر شرایعت

منحرف، و سنت‏هاى رسولت را متروک مى‏بینند. بارالها،

دشمنان ایشان را از اولین و آخرین، و هر که به کردارشان راضى شده

و دنباله‏روها و پیروانشان را لعنت کن. خداوندا بر محمد و آلش درود

فرست، که تو ستوده و بلندپایه‏اى، مانند درودها و برکت‏ها

و تحیت‏هایى که بر برگزیدگانت ابراهیم و آل ‏ابراهیم فرستاده‏اى، و در گشایش

و آسایش و یارى و تمکین و تأیید ایشان تعجیل کن. بارالها،

و مرا از اهل توحید و ایمان به خود، و تصدیق

به پیامبرت، و امامانى که طاعتشان را واجب کرده‏اى قرار ده، از جمله کسانى که توحید

و ایمان به سبب آنان و بر دست آنان اجرا مى‏شود،

غضب تو را جز بردباریت برنمى‏گرداند، و شدّت سخط تو را جز عفوت رد نمى‏کند، و غیر از رحمتت

از عذابت امان نمى‏دهد، و مرا جز زارى به سوى تو و در برابر تو

نجات نمى‏بخشد، پس بر محمد و آلش درود فرست، و ما را

- اى خداى من - از سوى خود فرجى بخش با آن نیرویى که مردگان را

زنده مى‏کنى، و سرزمین‏هاى مرده را حیات مى‏دهى، و مرا - خدایا - از غم و غصه هلاک مکن

تا دعایم را به اجابت برسانى، و اجابت آن را به من آگاهى دهى،

و تا پایان حیات مزه شیرین عافیت را به من بچشان، و دشمن شادم

مکن، و او را وبال گردنم مساز، و بر من غلبه مده. اله من،

اگر بلندم نمایى کیست که پستم کند؟ و اگر پستم سازى کیست که

بلندم نماید؟ و اگر مرا گرامى دارى کیست که خوارم کند؟ و اگر

خوارم نمایى کیست که اکرامم نماید؟ و اگر عذابم دهى کیست که بر من

رحمت آورد؟ و اگر هلاکم کنى کیست که درباره بنده‏ات جلودار تو

شود؟ یا از تو درباره‏اش بازخواست نماید؟ و من به این حقیقت رسیده‏ام که در

حکم تو ستمى، و در عذابت عجله‏اى نیست، چون کسى شتاب مى‏کند که

از فوت برنامه بترسد، و کسى نیاز به ستم پیدا مى‏کند که ناتوان است، و تو

- اى خداى من - از آن بسیار بالاترى. بارالها، بر

محمد و آل محمد درود فرست، و مرا هدف بلا، و نشانه عقوبت

مساز، و مرا مهلت ده، و اندوهم را پایان بخش، و از لغزشم درگذر، و به مصیبتى

دنبال مصیبت گرفتارم مکن، چون ناتوانى و بیچارگى و زاریم را به درگاهت

مى‏بینى. خدایا در این روز از غضب تو به تو پناه مى‏برم، پس بر

محمد و آلش درود فرست و پناهم ده، و در این روز از غضب تو امان مى‏طلبم،

پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا امان ده، و ایمنى از عذابت را

مسئلت دارم، پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا ایمن ساز، و از تو هدایت مى‏طلبم، پس بر

محمد و آلش درود فرست و هدایتم فرما، و از تو یارى و مدد مى‏خواهم، پس بر

محمد و آلش درود فرست و مرا یارى کن، و از تو رحمت مى‏خواهم، پس بر

محمد و آلش درود فرست و بر من رحمت آر، و از تو بى‏نیازى مى‏طلبم، پس بر محمد و آلش درود

فرست و بى‏نیازیم ده، و از تو روزى مى‏خواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و روزیم مرحمت کن،

و از تو کمک مى‏جویم، پس بر محمد و آلش درود فرست و کمکم کن، و بر معاصى

گذشته‏ام آمرزش مى‏خواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا بیامرز،

و از تو عصمت خواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و عصمتم ده، زیرا

اگر اراده‏ات تعلق گیرد هرگز به عملى که تو آن را نمى‏پسندى بازنگردم، پروردگارا

پروردگارا، اى مهربان، اى عطاکننده، نعمتها، اى صاحب جلال و اکرام،

بر محمد و آلش درود فرست، و همه آنچه را که از حضرتت خواستم و طلبیدم و براى آن

روى به جانب تو کردم برایم اجابت کن، و آن را بخواه و مقدر فرما و بر آن حکم و امضا کن،

و در آنچه بر من حکم مى‏کنى خیر مرا مقرر فرما، و مرا در آن برکت ده، و به آن بر من

تفضل نماى، و مرا به آنچه از آن عطا مى‏کنى سعادتمند ساز، و از فضل خود و وسعت

آنچه نزد توست بر من بیفزاى، زیرا تو توانگر و کریمى، و آن را به خیر

و نعمت آخرت پیوسته ساز، اى مهربانترین مهربانان.

آنگاه از حضرت حق هرچه به نظرت مى‏رسد بخواه، و هزار بار بر محمد و آلش صلوات

فرست، که حضرت زین‏العابدین علیه السلام چنین مى‏کرد.

 

صحیفه سجادیه


روز دانشجو بر تمامی علم آموزان مبارک باد

 

 « قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون » 1

  اسلام علم را اساس همه ارزشها و جهل را ریشه همه مفاسد فردی و اجتماعی و انسان را در هر حرکتی نیازمند شناخت می داند و از او می خواهد که عقاید، اخلاق و اعمالش مبنای علمی داشته باشد. اما کدام علم و کدام معرفت؟ کدام علم معیار ارزش انسان است و موجب تکامل او ؟ چه دانشی به او سود می رساند و راه او را در دنیا و آخرت هموار می کند؟ و آخر اینکه تشویق ها و تاکیدهای اسلام نسبت به علم ، ناظر به چیست؟

مفهوم علم در متون اسلامی

 علم در اسلام دو مفهوم دارد:‏ یکی را حقیقت و اصل علم می نامیم و دیگری را ظاهر و فرع آن . از نظر اسلام علم حقیقت و جوهری دارد و ظاهر و پوسته ای . انواع علوم رسمی - اعم از اسلامی و غیر اسلامی - پوسته علم محسوب می شوند و حقیقت علم و معرفت چیز دیگری است. آنجا که گفته می شود : « خدا و فرشتگان و دانشمندان گواهی می دهند که جز او هیچ معبودی نیست »2 و یا « آنان که دانش یافته اند می دانند که آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ، حق است »3 سخن از حقیقت و جوهر علم است. و آنجا که گفته می شود « فقط پس از آنکه علم برایشان حاصل آمد ، راه تفرقه پیمودند» 4 ویا « کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شده با یکدیگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنکه علم برای آنان حاصل آمد » سخن از ظاهر و پوسته علم است.

حقیقت علم

  حقیقت علم نوری است که در پرتو آن ، انسان جهان را آن گونه که هست می بیند و جایگاه خود را در هستی می یابد. نور علم مراتبی دارد که بالاترین آن نه تنها انسان را با راه تکامل خود آشنا می کند بلکه او را در این مسیر حرکت می دهد و به مقصد اعلای انسانیت می رساند .قرآن کریم با صراحت از این نور سخن می گوید: « آیا کسی که مرده دل بود و زنده اش کردیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن در میان مردم برود ، چون کسی است که گویی گرفتار در تاریکیهاست و از آن بیرون آمدنی نیست .»6

امام علی (ع) درباره این نور و مهمترین خاصیت آن یعنی رساندن انسان به مقصد اعلای انسانیت می فرمایند:‏« عقلش را زنده داشته و نفسش را کشته است تا آنجا که درشتی هایش خرد و خشونتهایش نرم شده و نوری پر فروغ برایش درخشیدن گرفته است که شاهراه توحید را روشن سازد و در پرتوش راه  پیموده شود. بدین سان درها یکی پس از دیگری او را به آستان سلامت مطلق و برای اقامت جاوید می راند و ثابت قدم و استوار در جایگاه امنیت و آسایش ثبات می یابد، زیرا که او قلب خود را بکار گرفت و پروردگارش را خشنود کرد.» 7

آیات و احادیثی که نورانیت انسان را مقدمه حرکت صحیح او به سوی کمال مطلق می دانند، و یا علم را به نور تفسیر می کنند و یا علم را ملازم با ایمان خدا و رسالت انبیای الهی و همراه با صفات پسندیده و اعمال شایسته می دانند در واقع جوهر و حقیقت علم را بیان می دارند ،‏دلیل این که این نور را مغز علم و همه علوم رسمی را پوسته علم می شماریم ، آن است که ارزش علوم رسمی به آن  وابسته است . جوهر علم است که به علم ارزش حقیقی می دهد و علم را در خدمت انسان و در جهت تکامل و بهروزی او قرار می دهد ، بدون آن نه تنها علم فاقد خواص و آثار علم می شود ، بلکه تبدیل به یک عنصر ضد ارزش و ضد انسانیت می گردد.

حضرت علی (ع) فرموده اند :« بسی دانشمند که نادانی اش او را کشته و دانشی که به همراه داشته ، او را سودی نبخشیده است .» 8

این سخن بیانگر سرنوشت علم در جهان امروز است، جامعه متمدن و دانای امروز از نادانی رنج می برد و قربانی جهل خویش است. این چنین است که علم، بشر را به کره ماه می رساند، اما نمی تواند در حرکت انسان به سوی کمال مطلق و رشد و تکامل وی نقشی داشته باشد.

راه کسب نور علم

  مبداء علوم رسمی ، حس و عقل و راه تحصیل آن تعلیم و تعلم است و مبداء نور علم ، قلب است . اما این علم آموختنی نیست و راه تحصیل آن در گام نخست زدودن موانع و در گام دوم فراهم ساختن زمینه های پیدایش آن است .

نور علم ریشه در فطرت انسان دارد و تحصیل آن به معنای فراهم ساختن شرایط شکوفایی فطرت است که در این حالت ، علم خود آشکار می گردد،« دانش در دلهای شما سرشته است ، به آداب روحانیان متادب شوید تا برایتان آشکار گردد.» 9

نقش محصل درتحصیل نور علم ، تنها فراهم ساختن زمینه پیدایش آن است و گرنه فروغ نور علم هدیه ای است الهی به انسانهای شایسته که از عالم غیب سرچشمه می گیرد و کانون جان را روشن می سازد :« دانش ، نور و پرتوی است که خدا در دلهای دوستانش می تاباند»10

هر چند نور علم قابل تعلیم و تعلم نیست اما بی تردید مقدمات آن نیاز به تعلیم و تعلم دارد و واجب ترین وظیفه انبیای الهی و اوصیا و وارثان آنان همین است .

امید آنکه تمامی اساتید و دانشجویان در همه رشته های علمی با رعایت آداب تعلیم و تعلم به نور علم دست یابند .

 

-----------------------------------

1- سوره زمر / 9        2- سوره بقره / 185          3- سوره فاطر/28            4-سوره شوری / 14         5- سوره آل عمران /19

6- سوره انعام/22      7- نهج البلاغه ،خ220        8- نهج البلاغه ، ح107       9- قرة العیون ص439       10- قرة العیون ص438

                                                                                                                

سیمای علم و حکمت در قرآن و حدیث / تالیف : استاد محمدی ری شهری