سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترنم باران

آغاز مهمانی

                     

 

    بار خدایا! من بگشایم ستایش را به سپاس تو  و توئی که واداری به درستی به منّ خود

              من یقین دارم که به راستی تو همانا مهربانتر مهربانانی...


انتظار

          

 هنوزم انتظارم انتظار است                                             

 هنوزم دل به سینه بی قرار است  

 هنوزم خواب می‌بینم به شبها                            

      همان مردی که بر اسبی سوار است 

         همان مردی که آید جمعه روزی                    

                        و این پایان خوب انتظار است

 


اللهم عجل لولیک الفرج

    نظر

 

 

مصطفی سیرت، علی فر، فاطمه عصمت، حسن خو

هم حسین قدرت، علی زهد و محمد علم مه رو

شاه جعفر فیض و کاظم حلم و هشتم قبله گیسو

هم تقی تقوا، نقی بخشایش و هم عسکری مو

مهدی قائم که در وی جمع، اوصاف شهان شد

پادشاه ‏عسکری طلعت، نقی حشمت، تقی فر

بوالحسن فرمان و موسی‏ قدرت و تقدیر جعفر

علم باقر، زهد سجاد و حسینی تاج و افسر

مجتبی حلم و رضیه عفت و صولت چو حیدر

مصطفی اوصاف و مجلای خداوند جهان شد

  

 

 به صبح نیمه شعبان گل نرگس هویدا شد

 

                          میلاد بر عاشقان ظهورش مبارک                      

         

 


دریائی بیکران

              از علی آموز اخلاص عمل

 

على است و جهانى از فضائل، على است و دریائى بیکران از امتیازات.

کیست که به اعماق صفات او برسد؟ و چه کسى است که به زوایاى زندگى او دست یابد؟ هر چنداهل تحقیق به تکاپو افتند، بررسى کاملى از حالات او چنانچه شایسته است نتوانند کرد و نویسندگان هر چه دقیق باشند باز به گوشه هاى مختلف حیات او پى نخواهند برد. پس على کسى نیست که فراموش شود و یا حق او ادا گردد. از این جهت مى بینید هر چند دقت نغمه هائى جدید درباره على به گوش مى رسد و با دید تازه اى به زندگى وى توجه مى شود.

آرى قضاوت است و تحقیق، بررسى است و مطالعه درباره ى مردى بى پایان که واقعا از خود گذشت و در راه خدا و اعلاء کلمه حق کوشش فراوان کرد. مردى جاویدان که ظلم راحتى بر مورچه اى روا نداشت و لقمه اى حرام از گلویش پائین نرفت. مردى همیشگى که از منظره دیدار مستمندان و یتیمان رقتى بیمانند به او دست مى داد و با تمام قواى خود مى کوشید به زندگى آنان سر و سامانى داده شود. مردى که در تقسیم مقررى بیت المال، میان خویش و بیگانه تفاوتى نمى گذاشت و از اداء حق ذره اى فروگذارى نمى نمود.

مردى که صفات متضاد او تحیرآور و اخلاق کریمه اش همه را مات و مبهوت ساخته است.

و بالاخره مردى که انسانیت به تمام معنى برازنده اوست بلکه او ست که به انسانیت شرف و افتخار داده است.

 

نام مبارکش على و کنیه او ابوالحسن و لقب مشهور او امیرالمومنین و مرتضى بود. [ مناقب خوارزمى، صفحه ى 8 و 6. ] روز جمعه 13 ماه رجب سى سال پس از عام الفیل در خانه کعبه متولد و این امتیاز براى همیشه به او تخصیص داده شد. [ ارشاد، صفحه ى 3. ] پدرش ابوطالب عموى پیامبر اکرم "ص" بود که تا قدرت و نیرو داشت از پیغمبر حمایت کرد و از او دفاع نمود. [ الکنى و الالقاب ج 1، صفحه ى 110. ] مادرش فاطمه دختر اسد بن هاشم بن عبد مناف بود که پیامبر اکرم "ص" او را به منزله مادر خود مى دانست و همیشه از محبتهاى او یاد مى کرد و از نیکوئیهاى وى سپاسگزارى مى نمود. [ ارشاد، صفحه ى 3. ] على از کودکى در دامان تربیت پیامبر نشو و نما کرد [ ارشاد، صفحه ى 3. ] و ده ساله بود که به پیغمبر ایمان آورد. [ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 1، صفحه ى 14. ] على اولین مردى بود که دین اسلام را پذیرفت و دعوت پیامبر را اجابت نمود. [ ارشاد، صفحه ى 3. ] على بعد از بعثت پیغمبر سیزده سال با آن حضرت در مکه و پس از جریان هجرت ده سال با آن بزرگوار در مدینه بود [ ارشاد، صفحه ى 3. ]، على بعد از رحلت پیامبر سى سال زندگى کرد. دو سال و چهار ماه در خلافت ابوبکر، ده سال و هشت ماه در خلافت عمر، دوازده سال، در خلافت عثمان، و حدود پنج سال هم خلافت خود آن حضرت طول کشید. [ مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، صفحه ى 92. ] على "ع" هنگام هجرت پیامبر در رختخواب آن حضرت خوابید در جان خویش را در خطر انداخت تا دشمنان از تصمیم و خروج پیامبر آگاه نشوند. [ ارشاد، صفحه ى 23 -22. ] على "ع" در همه جنگهاى پیامبر با دشمنان، شرکت داشت بجز جنگ تبوک که پیامبر او را به عنوان جانشین و نماینده خویش در مدینه باقى گذاشت. [ ارشاد، صفحه ى 71. ] على "ع" در جنگهاى بدر، احد، خندق، خیبر، حنین و سایر جنگها رشادتها از خود نشان داد و در بعضى از آنها عامل اساسى پیروزى بشمار مى رفت. [ ارشاد، صفحه ى 27 و 25. ] على "ع" در سال دوم هجرى با فاطمه دختر پیامبر اکرم ازدواج نمود و از این پیوند زناشوئى حضرت امام حسن، امام حسین، زینب و ام کلثوم بوجود آمدند. [ التنبیه و الاشراف، صفحه ى 202. ] در سال دهم هجرى هنگامى که پیامبر اکرم از آخرین سفر حج خود بازگشت مى نمود، در محلى به نام غدیر خم على "ع" را به جانشینى و وصایت خود معرفى و اولویت و امارت او را بر مسلمین اعلام فرمود. [ ارشاد، صفحه ى 82. ] على "ع" در مدت خلافت خویش بر خوردهائى با دشمنان خود داشت به این ترتیب:

1- جنگ جمل. این جنگ به تحریک طلحه و زبیر و اقدام "عایشه" به منظور خونخواهى عثمان که على را متهم به قتل او کرده بودند پیش آمد نمود و على "ع " در این جنگ پیروز شد و پس از آن کوفه را مقر حکومت خود قرار داد.

2- صفین. طرف على "ع" در این جنگ معاویه بود و هنگامى که داشت پیروزى على "ع" نمودار مى گشت با نیرنگ عمروعاص کار به حکمیت واگذار شد و در نتیجه این غائله به نفع معاویه پایان یافت.

3- جنگ نهروان. مخالفان على، در این جنگ عده اى بنام "خوارج" بودند که از مسئله حکمیت در پایان جن صفین ناراضى بودند. آنان در این جنگ شکست خوردند و على "ع" پیروز گردید [ مروج الذهب، جزء 2، صفحه ى 418 و 366. ] على "ع" سال چهلم هجرى مطابق 661 میلادى در سن شصت و سه سالگى به وسیله یکى از خوارج بنام "عبدالرحمن بن ملجم" با شمشیرى زهرآگین در حال نماز مجروح شد و دو روز بعد در اثر همان زخم درگذشت. بدن مطهر آن حضرت در زمینى غیر معمور بنام "غرى" "نجف کنونى" به خاک سپرده شد و اکنون قبه و بارگاه وى که در مرکز شهر نجف در عراق قرار دارد زیارتگاه عموم شیعیان و علاقمندان است. [ ارشاد، صفحه ى 13 و 5. ]

 الهام از گفتار علی - سید محمد تقی حکیم


ده پیام فاطمی

 

السلام علیک یا فاطمه الزهراء 

 

 

(1) فاطمه علیهاالسلام و خداشناسى

پیامبر گرامى اسلام صلی‏الله‏علیه ‏و‏آله ‏و سلم روزى از فاطمه علیهاالسلام پرسید: از خدا چه درخواستى داری؟ هم اکنون فرشته وحى در کنار من است و از سوى خداوند پیام آورده که هر حاجتى دارى، برآورده می‏شود.

فاطمه علیهاالسلام در پاسخ فرمود:

«شغلنى عن مسألته، لذة خدمته، لاحاجة لى غیرالنظر الى وجهه الکریم.»1

لذت خدمت او مرا از تمنّا باز داشته است جز به دیدار جمال والاى خدا نیازى ندارم.

(2) فاطمه علیهاالسلام و پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم

وقتى آیه 63 سوره نور «لا تجعلوا دعاء الرسول کدعاء بعضکم بعضاً»؛ نازل گردید، مهابت بیشتر در دلم جاى گرفت و پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را به عنوان « اى پدر!» خطاب نمی‏کردم و مدام یا رسول اللّه می‏گفتم.

یکى، دو یا سه بار از من روى برگرداند، سپس رو کرد به من و فرمود: این آیه درباره رفتار تو و بستگانت و فرزندانت نیست، تو از منى و من از تو؛ این آیه درباره آنهاست که بی‏مهرانه و با خشونت و از راه گردن‏کشى با من برخورد کرده‏اند.

تو با واژه «اى پدر» با من سخن بگو، که دل را بهتر زنده می‏کند و خدا را بیشتر خشنود می‏سازد.2

(3)فاطمه علیهاالسلام و ولایت

قالت فاطمة علیهاالسلام : «ان السعید حق السعید من احب علیّاً فى حیاته و بعد موته.»3

سعادتمند راستین کسى است که على علیه‏السلام را در زندگى و پس از مرگ او دوست بدارد.

(4)فاطمه علیهاالسلام و قرآن

قالت فاطمه علیهاالسلام : «حبّب الّى من دنیاکم ثلاث: تلاوة کتاب اللّه والنظر فى وجه رسول اللّه و الانفاق فى سبیل اللّه.»4

از دنیاى شما سه چیز را دوست دارم: تلاوت کتاب خدا، نظاره به چهره رسول خدا و بخشش در راه خدا.

(5)فاطمه علیهاالسلام و قیامت

قالت فاطمه علیهاالسلام : «الویل ثمّ الویل لمن دخل النّار.»5

واى، بازهم واى برکسى که به آتش جهنّم وارد شود!

(6)فاطمه علیهاالسلام و على علیه‏السلام

وقتى فاطمه علیهاالسلام در بستر بود، روزى گریه کرد، على علیه‏السلام به وى فرمود: همسر گرامی! چرا گریه می‏کنی؟ فاطمه علیهاالسلام فرمود: به خاطر مشکلاتى که تو پس از من با آن مواجه می‏شوی؟

على علیه‏السلام فرمود: اشک نریز:

«فواللّه ان ذالک لصغیرٌ عندى فى ذات اللّه تعالی.»6

سوگند به خدا! این امور در آستان مقدّس الهى کوچک است.

(7)فاطمه علیهاالسلام و اخلاص

قالت فاطمة علیهاالسلام : «من اصعد الى اللّه خالص عبادته، اهبط اللّه الیه افضل مصلحته.»7

هرکس عبادت ناب و خالص خویش را به آسمان بلند الهى ارسال دارد، خداوند بهترین وسیله سامان بخشى را به سوى او خواهد فرستاد.

(8)فاطمه علیهاالسلام و دین مدارى

قالت فاطمه علیهاالسلام : «فاتقوا اللّه حقّ تقاته، فیما امرکم و انتهوا عمّا نهاکم عنه.»8

آن چنان که شایسته خداست، نسبت به او تقوا داشته باشید، اوامرش را پاس بدارید و از آنچه نهى فرموده، خوددارى کنید.

(9)فاطمه علیهاالسلام و ایثارگرى

قالت فاطمه علیهاالسلام : «یابُنیّ الجار ثمّ الدّار.»9

فرزندم! در آغاز، همسایه و سپس اهل خانه.

(10) فاطمه علیهاالسلام و مسأله رهبرى

قالت فاطمه علیهاالسلام : «اشهد اللّه تعالى لقد سمعته یقول: علیّ خیر من اخلفه فیکم و هوالامام والخلیفة بعدى و سبطى و تسعة من صلب الحسین ائمة ابرار، لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیّین و لئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم الى یوم القیامة.»10

خدا را گواه می‏گیرم از پدرم شنیدم که می‏فرمود: على علیه‏السلام بهترین کسى است که در جمع میان شما می‏گذارم. او امام و خلیفه پس از من است، او و دو نوه‏ام و نُه تن از تبار حسین علیه‏السلام امامان ابرار هستند؛ که اگر از آنان پیروى کنید، آنان را هدایت کننده و راه یافته خواهید دید و اگر با آنان مخالفت کنید، تا روز قیامت در میان شما اختلاف خواهد بود.

پی‏نوشت‏ها:

1. نهج الحیاة، ص 99.

2. عوالم العلوم، ج 11، ص 74.

3. نهج الحیاة، ص 48.

4. همان، ص 271.

5. بحارالانوار، ج 7، ص 110 و عوالم، ج 11، ص 634.

6. عوالم العلوم، ج 11، ص 494.

7. همان، ص 623.

 8. همان.

 9. همان، ص 326.

10. همان، ص 594.