پرداخت بدهی دوست وکمک هزینه- میلاد با سعادت هشتمین اختر تابناک آ
مرحوم علاّمه مجلسى ، شیخ صدوق و دیگر بزرگان رضوان اللّه علیهم حکایت کرده اند:
یکى از شیعیان و دوستان امام رضا علیه السلام به نام اءبومحمّد غفّارى گوید: در یک زمانى ، بدهکارى من به افراد زیاد شده بود و توان پرداخت آن ها را نداشتم.
با خود گفتم : بهتر است نزد حضرت علىّ بن موسى الرّضاعلیهما السلام شرفیاب شوم ، چون هیچ ملجاء و پناهى جز مولا و سـرورم نمى شناسم ؛ و تنهــا آن حضرت است که مرا ناامید نمى کند و کمک مى نماید تا قرض هاى خود را پرداخت کنم و زندگیم را سر و سامانى دهم .
پس به همین منظور، عازم منزل امام علیه السلام شدم و چون به منزل حضرت رسیدم ، اجازه ورود گرفتم ؛ و هنگامى که داخل شدم به حضرت سلام کرده و در حضور مبارکش نشستم .
امام علیه السلام فرمود: اى ابومحمّد! ما خواسته و حاجت تو را مى دانیم ، که چه تقاضائى دارى و براى چه این جا آمده اى ، عجله نکن و ناراحت مباش ، ما خواسته ات را برآورده مى کنیم .
پس چون شب فرا رسید، در منزل حضرت استراحت نمود، وقتى صبح شد مقدارى طعام مناسب آوردند و صبحانه را با آن حضرت تناول کردم .
سپس امام علیه السلام فرمود: آیا حاضر هستى نزد ما بمانى ، یا آن که قصد مراجعت و بازگشت به خانواده خود را دارى ؟
عرضه داشتم : یاابن رسول اللّه ! چنانچه لطف نموده ، خواسته و نیازم را برآورده فرمائى ، از محضـــــر مبارک شما مرخّص مى شوم ؛ چون خانواده ام منتظر هستند.
پس از آن ، امام رضا علیه السلام دست مبارک خویش را زیر تُشکى که روى آن نشسته بود بُرد؛ و سپس مُشتى پول از زیـــر آن درآورد و به من عطا نمود.
وقتى آن پول ها را گرفتم ، ضمن تشکّر خداحافظى نموده و از منزل بیرون آمدم ؛ چون آن ها را نگاه کردم ، دیدم چندین دینار سرخ و زرد مى باشد و نوشته اى ضمیمه آن ها است :
اى ابومحمّد! این پنجاه دینار را به تو هدیه دادیم که بیست و شش دینار از آن را بابت بدهى خود پرداخت کنى و بیست و چهار دینار باقى مانده اش را هزینه و مصرف زندگى خود گردانى و نیز خانواده ات را از سختى و ناراحتى نجات بدهى
.